یاوه های عاشقانه یک من
چرا من وبلاگ نويس شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1-چون تو عشق شكست خوردم؟
2-چون امكانات نبود وگرنه يه چيزه ديگه ميشدم؟
3-چون شديدا’ احساس ميكنم يه نويسنده بزرگ هستم؟
4-چون شديدا‘ احساس ميكنم يه طنز نويس بزرگ هستم؟(يه چيزي تو مايه هاي ابراهيم نبوي!!!!)
5-چون كار ديگه اي بلد نيستم؟
6-چون ميخوام يه نفر ديگه بفهمه كه آره هنوز نفس ميكشم؟
7-چون نوشته هاي دوستان نابابي مثل خورشيد خانوم و دندانپزشك باعث شد ما هم از وبلاگ نويسي خوشمان آيد؟
8-چون ميخوام بقيه از سخنان گهر بارم بي بهره نباشند؟؟؟!!!(الان كه لنگه دمپايي بياد..........آخ.....)
9-چون دلم ميخواد اين ترم به دوران مشروطيت سفري كنم؟؟؟؟؟(زبونتو گاز بگير!!!)
10-چون تنها نوشتنه كه آرومم ميكنه؟
11-چون پول ندارم دفتر خاطرات بخرم؟
12-چون باعث ميشه به زندگي نگاه دقيقتري داشته باشم؟
13-چون دختر حاج آقا گفته وبلاگ بنويسم؟
14-چون خط نوشتم كه خر كند خنده؟
به نيابت 14 تا معصوم اين چهارده دليل احتمالي رو نوشتم.بقيه شو خودتون ميفهميد.(الان سنگ ميشم)
****************************************************************************************
يه دوستي دارم اسمش Eydat ، ايراني نيست.امروز يه حرف جالبي زد ،:‹‹ دير فهميدن بهتر از هرگز نفهميدن است.››.
امروز به ياد اون موقع ها يه ناهار خاطر انگيز خوردم ،‘‘يه بسته چيپس خلال چيتوز’’.آخ كه چقدر ياد اون شبها افتادم.
آهان يه چيزي يادم اومد مختص وبلاگ نويسان عزيز،وقتي داريد با چيزاي خطرناك كار ميكنيد به وببلاگتون يا بلايي كه سر خورشيد خانوم بيچاره اومده فكر نكنيد چون مثل من اوخ مي شيد.. آخ دستم.....

واسه دل خودم
اي خدا،
اي خنده مرموز مرگ آور
من ترا كافر،
ترا منكر،
ترا عاصي
كوري چشم تو،
اين شيطان،خداي من.

خدا دوست دارم،تو چي؟؟

ياوه امروز: ‹‹انسان تنها حيواني است كه نميخواهد قبول كند هدف از زندگي لذت بردن از آن است››