یاوه های عاشقانه یک من
همش ئی اعیال میگه با کلاس باش
عامو من نم فمم اتم و اتومش اقد بروی چی چیه
حالو می چه عیبی داره آدم جلوی قوموی از خارج اومده ی زنش ئی زیرشلواری پارچه ایو ر تا بالوی کمش بکشه بالو
تازه ئی آدموی تازه به دورون رسیده ی سوزوئی یی کاری میکنن آدم ای به جوی کاپوچینو ،چویی نبات بخوره چیلشون تو سر پوزه سنقری باز میشه آدم از خجالت میشه تیلیس عرق
اقدم حرفوی روشن فکری میزنن که آدم هاککش میگیره.
یاران غار و دوسوی قدیمی امشب اومدن خونمون
اولشم رفتیم از ای غذوهوی خارجی گردا خوردیم بش میگفتن پیتزوی هات
عامو نون نمیشد باهاش بخوریم ما که سیر نشدیم عیالمون گفت بی کلاسیه
اومدیم خونه جاتون خالی یخنی عدس کلمو رو که از ظر مونده بود با نون سنگک زدیم تو رگ.
بعدم درمدم به ایی پسرو گفتم یه رزه برامون گیتار بزن اوم وردوش زد که:
باز سر شو شد دلم او شد نمیدونم چطو شد
باز همه مووی تنم بونه ی تو دارن لنگه لنگه
صبی هم با حاج ماشالو رفتیم بانک اسناد و مدارکو رو دادیم تا یی کشتی عدل پارچه چادری مشکی وارد کنیم
حاجی میگفت ای روزا پارچه چادری مشتریش زیاده.
یعنی هر چی فک میکنم نم فمم درباره چیچی بینویسم
اولش خاسم در مورد طنز و ای حرفا بینویسم عامو ایقد طناز رو ای دنیوی مجازی هس که نگو
با ای کیبورد اینگیلیسی هم که نمشه فارسی نوشت همش باید از بر حرفارو تایپ کنم
(اهل شارخ سمیه بازیم نیسیم که بخویم عاشقونه بینویسیم همی مونده دیگه عاشقونه بینویسیم ،ای دختر حاج ماشالوی ماس بند (عیالمون دیگه همش استنتاقمون میکنه بری کی نوشتی
مام سری ر که درد نمکنه دسمال نمبندیم
اهل نوستالژی و ای حرفا هم که نیستیم البته هسیما عامو بازم ترس عیال و استنتاقو و گاسم بعدش ظرف شستن
بهتر از همه ای که راجب اتفاقات روزمره و ماجراهای هر روزه حجره بنویسم.
گاسم یی ذره ی از مکتب نوشتم
حالو بتره تا خابم نگرفته برم ای آنالیز سوات گوگل و آ او ال رو تهیه کنم که ای استاد از فرنگ برگشته ما تا فردو بیشتر مولت نداده.