یاوه های عاشقانه یک من
سين هفتم سيب سرخي است
حسرتا كه مرا نصيب
از اين سفره سنت
سروي نيست.
شرابي مرد افكن در جام هواست
شگفتا كه مرا بدين مستي
شوري نيست.
سبوي سبزه پوش در قاب پنجره
چنان دورم
كه گويي جز نقش بي جاني نيست.
و كلامي مهربان در نخستين ديدار بامدادي
فغان
كه در پس پاسخ و لبخند
دل خنداني نيست.
بهاري ديگر آمده است
آري
اما براي آن زمستانها كه گذشت
نامي نيست
نامي نيست.

بهار هم بالاخره اومد.عيد هم همينطور.
شايد منتظرش بوديم ، شايد هم ازش فرار ميكرديم
ولي بالاخره اومد ،مثل هر بلايي كه ازش فرار ميكنيم يا منظرشيم.
از قديم ميگفتند : موقع سال تحويل هر كاري كني تا آخر سال همون كارو
انجام ميدي. بچه كه بودم(ميخواي بگي حالا بزرگ شدي)يادمه يه بار موقع
سال تحويل خوابم برد، بعدش چقدر گريه كردم كه نكنه من همه سال خواب باشم.
اين حرف واسم مسخره بود تا عيد پارسال.
سال پيش موقع تحويل سال داشتم چت ميكردم عين آدم هاي خل،
تا آخر سال هم داشتم چت ميكردم حداقل روزي دو سه ساعت،نتيجه شو
هم ديدم،خيلي بد بود افتضاح بود.(شايد هم حقم بود)
امسال موقع تحويل سال داشتم وبلاگ مينوشتم
شايد سال ديگه اين موقع ها ،از اين هم پشيمون شده باشم.
دلم ميخواد امسال خيلي چزارو ياد بگيرم
اول ياد بگيرم قبل هر چيزي انسان باشم.
ياد بگيرم آدم ها كارخانه كلمه سازي هستند و نميشه به كلمات اعتماد كرد.
ياد بگيرم دروغ هم جزيي از زندگيه و اگه به آدم دروغ گفتند(يا اگه به كسي دروغ گفتم)اتفاق خيلي مهمي نيفتاده.
ياد بگيرم به بقيه هم كمك كنم.
ياد بگيرم همه آدم ها توي اين دنيا تنها هستند،
شايد يه منافع مشترك اونا رو يه مدت(اين يه مدت ميتونه صد سال باشه) كنار هم نگه داره ولي در نهايت تنها هستند.
ياد بگيرم بقيه رو دوست داشته باشم.
ياد بگيرم كمتر خود برتر بيني داشته باشم.
ياد بگيرم يه كم هم از پنجره ديد ديگران به جهان نگاه كنم.
ياد بگيرم بقيه رو هم تو شاديم شريك كنم ولي توي شادي بقيه شريك نشم.

اگه همه اين چيزارو ياد بگيرم ديگه تا آخر عمر هيچي نميخوام.
...........................................................................
نطق خارج از دستور
فقط جهت اطلاع:
يه چيزايي جديدا اومده بنام كارت تبريك معمولا آدماي متمدن با ايميل ميفرستند.
البته آدم ميتونه كارت تبريك هم نفرسته فقط سال نو رو تبريك بگه.
بعضي وقت ها هم ميشه سال نو رو هم تبريك نگفت فقط احوالپرسي كرد.
بعضي وقت ها هم ميشه حتي احوالپرسي هم نكرد فقط سلام كرد.
البته در مواردي هم ميشه سلام هم نكرد فقط گفت « هي »».
اما دريغ از يك « هي »
نه !!!! من ميدونم ما شيعيان امسال عيد نداريم به خاطر همين هم « هي » هم نميگيم.
.....................................................................
ياوه امروز:«« هيچ كس به درستي ارزش آفتابه را نميداند. »»

دعاي امروز:«« خدايا من كه غذامو تو ظرف آلومينيومي نمي پيچم ،پس خودت به من يه كم فراموشي عطا كن !! »»