چقدر ما آدما فقط به فكر خودمون هستيم
فقط اين«من» واسمون مهمه نه هيچ چيز ديگه اي.
فقط چيزايي رو دوست داريم كه اين «من» دوست داره.
مسئله مهم فقط لذت و آرامش اين «من»است .
ملاك همه خوبي ها و بدي ها خير وشر اين« من» است.
به اين «من» چه ربطي داره كه يه نفر مشكل داره مهم اينه
كه اين «من» بي مشكل باشه.
به اين «من»چه ربطي داره كه يه نفر داره زير فشار له ميشه،مهم اينه كه اين« من» قدرت داشته باشه.
به اين«من»چه ربطي داره كه يه نفر فقيره ،مهم اينه كه اين «من» ثروتمند بشه.
اصلا يكي نيست بگه آخه به اين «من» چه ربطي داره كه يه نفر(شايد هم هزاران نفر)
وجود داره كه نميدونه مهربوني يعني چي،مهم اينه كه به اين «من» مهربوني بشه.
به اين «من » چه ربطي داره كه يكي شب گرسنه ميخوابه، واسه اين« من» مهم اينه كه شير شكلاتشو سر وقت بخوره.
واسه اين «من» مهم اينه كه هر آخر هفته مهموني دوره ايشو بره ، به «من» چه كه فلاني بايد كار كنه تا خرج خودش و سه تا خواهر كوچكترشو در بياره.
واسه«من» مهم اينه كه مسافرت اين ماه رو با نگين برم شمال،به «من » چه ربطي داره كه اون پير زنه شبا زير پل ميخوابه.
واسه «من» مهم اينه كه از نقاشي و موسيقي خيلي چيزا بلد باشم ، به « من» چه كه اون پيرمرد مجبوره توي اين ظهر گرم تابستان زير آفتاب عرق بريزه و روزنامه بفروشه واسه اينكه
غذا بخره ،واسه اينكه زنده بمونه.
واسه «من » مهم اينه كه امروز به موقع جلوي مركز خريد ونك سر قرار حاضر بشم آخه قرار واسه نسترن اون لباس ليمويي رو بگيرم ، اصلا به «من» چه ربطي داره كه پيرهن
اون دخترك گل فروش سر چهارراه پاره است.
واسه«من» مهم اينه كه «من» هم توي وبلاگم در مورد فلسطين نظر بدم كه آره چقدر اسراييل وحشي و چقدر مردم فلسطين مظلوم هستند ، به اين« من» چه ربطي داره كه چهار تا خيابون پايين تر توي يه محله جنوب شهر پسرك از روي نردبون افتاده ولي پدر كارگرش پول عكسبرداري از سرشو نداره و مادر بيچارش ميخواد با دواي گياهي خوبش كنه،آخه پول ندارند كه پيش دكتر متخصص بروند.(اصلا كي گفته اين «من» ضرب المثل بلده {چراغي كه به منزل رواست به مسجد حرام است})
واسه «من» مهم اينه كه از سياست يه عالمه چيز بدونم، مثلا بدونم خاتمي يعني اصلاحات ، ريشه هاي كنفرانس برلين رو بدونم ، اطلاعيه امروز جمعيت موتلفه رو با بچه ها تجزيه و تحليل كنيم ، مشروح دادگاه روزنامه نوروز رو بخونم و اينكه بدونم چپ راديكال يعني چي؟،(اصلا مهم نيست كه اينا همش كشكه)،به اين« من» چه ربطي داره كه همسايه «من» چه مشكلي داره.
اين «من» خوشحاله چون كه امروز توي بقل عشقش بوده ، چرا روزشو به خاطر فكر كردن به مشكلات ديگران خراب كنه.
واسه اين «من» مهم اينه كه هر چه زودتر پروپوزالشو آماده كنه ، آخه مگه «من» وكيل وصي مردم هستم به «من» چه اون كودك خياباني درس خوندن يكي از آرزوهاشه.
البته اميدوارم كه «من» شما اينجوري نباشه يا اينكه كمتر اينجوري باشه.
كاش يه ذره فقط يه ذره اين «من ها» انسان تر بودند ، مطمئنا زندگي زيباتر بود....
من اينجا بازآدرس سازمان حمايت از كودكان خياباني رو ميگم ،كه اگه يه وقتي خواستيد كمك غير نقدي كنيد
اونجارو بلد باشيد.
كلاس هاي اين سازمان جمعه ها براي كودكان خياباني تشكيل ميشه.
اگه هم يه روز جمعه حاضر شديد از كوه يا رختخواب بگذريد حتما به اونجا يه سر بزنيد.
آدرس تشكيل كلاس ها در روز جمعه:
ميدان راه آهن-خيابان شوش-ميدان شهيد هرندي-خيابان هرندي-مدرسه شهيد محمد منتظري
بقيه ايام هفته به اين آدرس افراد مي توانند سر بزنند:
ميدان راه آهن-خيابان شوش-ميدان شهيد هرندي-خيابان اديب-كوچه شهيد احمد مرادي-كوچه شهيد فيضي-پلاك84-خانه كودك
شماره تماس: 5890007
ياوه امروز:«بياييد با هم مهربون تر باشيم ، خيلي مهربون تر....»
دعاي امروز:«خداوندگارا ياوه امروز مرا مستجاب گردان»