یاوه های عاشقانه یک من
همه چيز تمام ميشود
عشق
حادثه
من
اما تو مي ماني
بي هيچ ترحمي
چنان زرد
كه سرخي آتش را ميربايد
و من همچنان مجذوب
بودن را تواني ندارم
و رفتن را ميدانم
اما تورا همچنان آرزومندم
اي كاش توان گفتني بود
شايد اينگونه مرا فردايي بود
هر چند
زرد
تلئلو تو را ميجويم
و تنها
بي كسي را مي يابم
تو
همچنان مي روي
روبرو سرخ و پشت سر زرد
مرا بخوان
آتشم را تو خاموش كن
خداي را
مرا بخوان
لحظه ديگر حتي دير است
مرا بخوان
مرا بخوان
بخوان
نخواهي خواند
ميدانم ، نخواهي خواند
دگر دير است
دگر دير است
دير ...............