یاوه های عاشقانه یک من
باز اين لعنتي پيداش شد.
حالم ازش به هم ميخوره.
تا ميبينمش ميخوام بالا بيارم.
تا مياد بوي گندش همه جارو ميگيره.
ازش متنفرم .
ميخوام كه سر به تنش نباشه ديگه.
شايد اين تنها دعايم هست كه هميشه مستجابه.
چقدر به خاطر اين لعنتي توي خونه دعوا داشتم.
امشب هم ميخواستم به خاطرش يه كم داد و بيداد كنم ولي نه ديگه حالشو داشتم و نه فايده اي داره،هميشه توي اين دعوا بقيه برنده ميشن.
يه روزي همين تنفر باعث تفاهم من و يكي ديگه شده بود،
ولي اين تفاهم زياد دوام نياورد
شايد چون هيچ وقت نبايد پايه تفاهم ها تنفر باشه.......
وقتي ميادش خودمو توي اتاق زندون ميكنم تا شايد از دستش خلاص بشم ، ولي فايده اي نداره
همه اطرافمو ميگيره و منو له ميكنه.........
احمدك هميشه ميگه اين كه خيلي خوبه چرا تو ازش متنفري، ولي خوب احمدك كه حال و روز
منو درك نميكنه.
حتي وقتي پينك فلويد رو با صداي بلند گوش ميدم جوري كه سر و صداي همسايه ها از صداي موسيقي در ميآد، هم نميتونم ازش فرار كنم.
آخ...............
يكي نيست به من كمك كنه
يكي نيست منو از دست اين خلاص كنه
آخه مگه من چه گناهي كردم
آخه مگه من چه گناهي دارم كه ما بايد امشب واسه شام كله پاچهداشته باشيم و بوي گندش همه خونه رو برداشته باشه.
اه كه دارم خفه ميشم
باز مجبورم امشب به خاطر اين لعنتي نيمرو بخورم
يكي به داد من برســـــــــــه
............................................................
نطق خارج از دستور
من عاشق اينجا هستم تقريبا هفته اي يه بار به اينجا سر ميزنم.

ياوه امروز:««از نظر احساسي به ديگران تكيه كردن بسيار مشكل است ولي تنهايي مشكلتر.»»
دعاي امروز:««خدا جونم اين چه وضعه قيمت اينترنته بابا يه كاري كن اين قيمت ها يه كم ارزون بشن»»