یاوه های عاشقانه یک من
رفتم تو
همه جمعشون جمع بود
همه بودند
يعني اكثر وبلاگ نويسهايي كه من ميشناختم بودند
ندا رو كه يه بند بهش آويزون كرده بودند و توي ويترين بود
شوشو كه به ديوار آويزون بود
بهار نت توي قفسه بالايي بود
باربد هم كه با اين ريش زيادش به سقف آويزون شده بود
يه گوشه مغازه هم يكي بود كه خيلي شبيه پينك فلويديش بود
راستي حتي زهير هم اونجا بود، پشت يه كامپيوتر
ژيوار هم در حالي كه لبخند مليحي رو لبهاش بود داشت از توي قفسه بالايي منو نگاه ميكرد
آقا خلاصه همه اينجا جمع بودند
بقيه رو نميتونم اسم بيارم چون احتمال پرتاب لنگه كفش از طرفشون زياده
آره امروز توي يه مغازه عروسك فروشي بودم
مغازه اين آقاي خوشگل و خوش تيپ
اين مظهر لطف و صفا
اين دارنده آردي و نوكيا
اين صاحب جمال بي همتا
اين عروسك فروش هاي كلاس شهر ما
وقتي كه وارد مغازه اش شدم با ديدن مشتري هاي سانتال مانتالش گفتم بابا كجا مارو تحويل ميگيره
آقا يعني اگه روزي دوتا از مشتري هاشو ببينيد اينقدر انرژي ميگيريد كه ميتونيد نفر اول دوي ماراتن بشيد
جونم براتون بگه همينكه وارد شديم گفت سلام كريستف
بابا اين ديگه كيه
نشد يه كم اذيت كنيم
القصه ديديم يه پسر خوشگل و خوش تيپ و قد بلند
با صورتي مهربون و آروم(كه به هيچ كدوم از فروشنده هاي پاساژ حافظ شبيه نبود)
كمي تا قسمتي هم جدي
بعد از چاق سلامتي و از اين حرفها مارو (يعني منو و خودم رو) دعوت كرد به ترياي پاساژ
آقا توي همين برخورد اول سعي كرد اين داماد حاج آقارو به كاراي بي ناموسي بكشه اونم شب جمعه ، رفت و واسه ما
ماالشعير 4.5%
سفارش داد و واسه خودش آب پرتغال
چقدر كه اين پسر پاكه آدم دلش ميخواد پشت سرش نماز جماعت بخونه
خلاصه توي تريا يه عالمه حرف زديم و دور از چشم ژيوار يه عالمه غيبت اين وبلاگ نويس هاي شيرازي رو كرديم.
آقا من نميدونم چرا همه مغازه دارهاي توي پاساژ از اين اردلان تعريف ميكردند
از اون خانومه كه لباس زير ميفروخت گرفته تا اين آقاهه كه صاحب كافه تريا هستش؟؟؟
خلاصه برگشتيم توي مغازه عروسك فروشي اين استقلاليه خوش تيپ
آقا امضاي همه رو هم داره از ناصر حجازي گرفته تا اون نميدونم ديويد چيچي بود ...آهان ديويد كاكام
البته هر كاري كرد كه اين كريستف كلمب كبير بهش امضا بده ندادم
آخه يه وقت ديدي بره جعل اسنادي چيزي بكنه و اين آمريكاي جنايتكارو به اسم خودش ثبت كنه.
آخر سر هم يه عروسك پلنگ صورتي كه من عاشقشمو به من هديه داد
چقدر كه اين پسر مهربونه
خوش به حاله دوست دختراش
كاش ما هم دوست دخترش بوديم
شديدا و اكيدا به هر نوع دختري توصيه ميشود از 15 ساله گرفته تا 99 ساله
براي
تمام فصول با گارانتي.
آخر سر هم از خجالت منو آب كرد چون منو رسوند خونه
آقا من به اين كم رويي اينم هي مارو خجالت ميداد.
راستي ظاهرا اردلان به تمام وبلاگ نويسان شيرازي ميخواد عروسك هديه بده
وبلاگ نويسان عزيز همه روزه ميتونند در ساعات اداري به پاساژ حافظ طبقه دوم عروسك فروشي ايليا مراجعه كنند
بقيه هم ميتونند با آوردن اسم وبلاگ من 20% تخفيف بگيرند.

شاد باشيد و پلنگ صورتي