یاوه های عاشقانه یک من
ـ هي كريستف پاشو يه كاري كن چيه همش نشستي اينجا
چيكار؟
- يه كار مفيد؟
برم زن بگيرم
- نه بازتا من يه چيزي گفتم زود جو گرفتت
برم يه همايش بين المللي جلوگيري از شكست در عشق برگزار كنم؟
- نه بابا مگه بيكاري اون وقت نصفي از وبلاگ ها تعطيل ميشه
آهـــــــان يافتم يافتم يافتم......
ـ وا خاك عالم چرا لخت پريدي بيرون و داري هوار ميكشي
نه بابا اين شلواركه مگه چيه؟ لخت كجا بوده.
فهميدم چيكار كنم ، ميخوام يه غذاي معجزه آسا درست كنم
آخه ميدوني چيه، از وقتي زنهاي ايروني از سنت گرايي به سمت مدرنيسم
پيش رفته اند ، 89% مردهاي ايروني غذاشون شد گرسنگي ،اگه خيلي خوش شانس باشند شايد حاضري
من هم به جهت اينكه ديگه وقتشه كم كم برم خونه بخت ، و همينطور براي اينكه اونجا از گرسنگي نميرم، و صد البته در راه
پيشرفت زن ايراني(واسه اينكه وقتشون به خاطر پختن غذا تلف نشه)تصميم گرفتم امروز يه غذاي معجزه آسا درست كنم
اول بزاريد يه قابلمه پيدا كنم....
خوب اينم قابلمه
خوب حالا چي لازم داريم
م م م م م م
اول چاشني چون مهمترين قسمت غذاست
ميرم زير بازارچه مغازه اصغر آقا عطار
سلام اصغر آقا يه سير عطر گل ياس بديد
يه مثقال هم ريشه درخت دوستي
صد گرم هم اسوقدوس رومي
اگه داريد يه ربع معرفت و پونصد گرم دم قورباغه مصري بدبد
يه صد گرم هم داروي مسهل (آينده نگري از نكات اصلي آشپزي است)
همه اينا رو از اصغر آقا ميگيرم و با هم قاطي ميكنم
خوب حالا نوبت مواد اصلي غذاست
خوب اول از همه سس مايونز، از قديم گفتن مايونز باشه كوفت باشه
يه كم هم كلم بروكسل يه كم هم كلم از اون قرمزا كه اسمش يادم رفته بعضي وقتها هم بنفشه
ربع كيلو هم تخم غاز وحشي
يك ليوان اشك عاشق دل شكسته
يه استكان خون دل عباس آقا نجار
دو عدد كره اطلس طلايي جهت جنبه تبليغاتي موضوع
يك كيلو هم نميدونم شير شتر و تخم آدميزاد بود يا تخم شتر و شير آدميزاد بود يا تخم مرغ و جون شير
به هر حال هر كدوم رو داشتيد قاطي كنيد
من كه همشو داشتم و ريختم توي قابلمه
صد گرم پرستيژ يخ زده
پانصد گرم آرزوي اكونت عمو جان
يه كم هم سس سويا واسه اينكه كلاس بزاريم كه غذاي چينيه
خوب غذامون هنوز يه چيزايي كم داره
مثلا ملوديك نيست
واسه همين هم دو تا از كارهاي باخ و شوپن رو رنده كردم توي غذا
و واسه اينكه موقع خوردن غذا بهم احساس شاعرانه اي دست بده
دو صفحه از اين دفتر شعري كه روي ميز بود رو كندم و خورد كردم توي قابلمه
م م م م م
هنوز يه چيزيش كمه
و اونم اينكه غذام الهي نيست
شماره خونه حاج آقارو ميگيرم
الو سلامن عليكم
ـ سلامن عليكم و رحمته الله(صداي دختر حاج آقاست)
عذر ميخوام مزاحم شدم خانوم والده تشريف دارند
(طوري كه صداي قلبشو ميشنوم)
ميگه با اجازه بزرگترها بله(چقدر بابا اين هوله)
سلامن عليكم حاج خانوم
ـ سلامن عليكم
ـ صبكم الله
خير الامور اوسطها( آخه هنوز بلد نيستم حاج آقايي گفتمان كنم بعضي وقت ها كلمات رو جابجا ميگم)
حاج خانوم ميشه دستور آب دعارو به من ياد بديد شديدا بهش نياز دارم
ـ خير باشه ايشالا
خيره
ـ 68 تا دعاي جوشن كبير فوت ميكني تو آب
ـ 99 تا زيارت حرم امام فوت ميكني تو آب
ـ 124 تا مرگ بر آمريكا فوت ميكني تو آب (دعاي آپ تو ديت)
ـ 456 تا .........
- 345 تا .....
-653324 تا .......
- 1240000456 تا ........
متشكرم حاج خانوم
ـ التماس دعا
خيلي ممنون حاج خانوم(اينجا هم سوتي دادم بايد ميگفتم محتاجيم به دعا)
خوب يه كم آب دعا هم قاطي غذا ميكنم
ولي خودمونيم غذام خيـــــلي رمانتيك نيست
قابلمه رو بر ميدارم ميرم سر كوچه
خانوم ميبخشيد ميشه يه كم به محتويات اين قابلمه نگاه عاشقانه داشته باشيد
ـ شترق.......
چرا ميزني خوب ميخوام كه صد سال سياه نگاه نكني....
خانوم ميبخشيد ميشه به محتويات اين قابلمه يه نگاه عاشقانه بكنيد
ــ برو خدا شفات بده .....
بازم خوبه نزد توي گوشم
سه ساعت بعد..........
خانم ميشه ....
آخر سر يه پير زنه دلش ميسوزه و يه كم به محتويات ظرف عاشقانه نگاه ميكنه
خوب واسه اينكه بتونم غذارو در محل كار هم مصرف كنم تصميم ميگيرم
يه كم كار توش اضافه كنم
آقا لطفا يه نيم كيلو ميكروكنترلر 8951
صد گرم ترانزيستور
ربع كيلو خازن ده ميكروفاراد
و چهارصد و هفتاد كيلو مقاومت بديد
ـ يك كيلو مقاومت بيشتر نداريم ميخواي به جاش يه مقاومت چهارصد و هفتاد كيلو بهت بدم
اشكال نداره
همه اينارو هم با هم قاطي ميكنم
عجب غذايي شده
بوي خيلي خوبي داره
ولي باز واسه اينكه جا بيفته
يه كم
سبيل پلنگ صورتي
اشك نوستالژيك
جور روزگار
دعاي بارون
شمبليله
قهوه فرانسه
لنگه كفش يه دختر دهاتي
معجون مهربوني جيگر سفيد
ياوه هاي عاشقانه يك من(براي پرستيژ كار)
دماغ عنكبوت ماداگاسكاري
فيس و افاده بچه هاي مهندسي
آلبالو خشكه
معجون آنتي زن ذليلي
و يه كم هم پودر رختشويي
بهش اضافه ميكنم
الان ديگه آماده شده و كنارمه
بزاريد يه كم بچشمش
م م م م م
آه......
وا.......
قورت.......
ا ا ا ا
چرا من اينجوري.....
كم...كمك...كمك...كم.ك.....
پـــــــــــــــــــــــــــــوك(مثلا صداي يك انفجار مهيب)
اين بود داستان يك مرد ايراني كه ميخواست در صنعت شكم به خود كفايي برسه.

شاد باشيد و شكمو