یاوه های عاشقانه یک من
undefined undefined ماه undefined
سلام من باز پيدام شد
ميدونيد چرا اين چند روزه ننوشته بودم
فكر هاي بي ناموسي نكنيد
عاشق نشده بودم
حتي در عشق هم شكست نخورده بودم
ميدونيد كه دلتنگي هم در من اثر نداره
آخه كي ديده شمبليله ها دچار دلتنگي بشوند
حتي از طبقه سيزدهم هم به پايين پرت نشده بودم
و يا اينكه زير يه تريلي 24 چرخ هم نرفته بودم
فقط تقصير اين آي اس پي نيم نگاه بود كه يه چند روزي رفته بود گل بچينه
بابا ما اصلا شانس نداريم
هر جا ميريم اكانت ميگيريم تو زرد از آب در مياد
يه چند وقت پيش رفته بوديم واسه شركتمون از آي اس پي فرهيختگان ايثار
مودم بي سيم بخريم
آقا اين شركت فرهيختگان ايثار آخر ريش و پشمه
باور كنيد با نيمي از ريش كارمنداي اين شركت ميشه
لباس تمام مردم قطب جنوب رو فراهم كرد
از سبيل منشي هاي زنش كه ديگه نگو
خلاصه اين شركت معظم كه در و ديوارش پر از عكس هاي
مقامات معظم بود
پول ما و صد و بيست و نه نفر ديگه رو برداشت و زد به چاك
بماند كه چقدر كامپيوتر پيش فروش كرده بود
خلاصه وقتي هم رفتيم واسه شكايت گفتند حق نداريد از شركت شكايت كنيد
نميدونيم شايد اين شركت هم معصوم تشريف داره.
جز اينا يه اكانت اهدايي از طرف عموي اكانت الملوك داشتم
كه نميدونم چرا بايكوت شد.
خلاصه كه اين چند روزه خيلي اتفاق ها افتاد كه باز ميام و تعريف ميكنم
مخصوصا اردلان منتظر باش.