یاوه های عاشقانه یک من
همينجور كه از اونجا رد ميشدم ديدم يه پري نشسته بود رو ابرها
صداش كردم اوهوي پري خانوووووووووووم
ديدم جواب نداد
پيش خودم گفتم پري ها رو بايد مثل پري ها صدا زد نه مثل شمبليله ها
صداش كردم: ا وا پري جون عزيزم تو اون بالا چيكار ميكني فدات شم هوا سرده يه وقت نچايي
اما جواب نداد
بعد از تفكر و تالم فراوان به اين نتيجه رسيدم كه بايد از نزديك صداش زد يعني يا كنارش بود يا توي آغوشش
دستاموبه طرفين باز كردم و شروع كردم به بال زدن
اي داد بيداد باز اين خدا يادش رفت واسه ما بال بزاره
گفتم چيكار كنم چيكار نكنم
چيلينگ يه چراغ بالاي سرم روشن شد
گفتم از كوه بالا ميرم تا از اونجا برم توي ابرها
به هر زحمتي بود به بالاي كوه رفتم
سي كيلو وزن كم كردم ولي گفتم اشكال نداره خسارتشو از پري مهربون ميگيرم
بالا كه رسيدم
ديدم پري همينجور روي ابرها نشسته
گفتم سلام پري يه هم بازي شمبليله اي نمي خواي
گفت : تو دروغ ميگي توآقا گرگه هستي و اومدي منو بخوري
گفتم بيا ببين اينم دستام كجاش شبيه دستاي گرگهاست
چشامو هم گذاشتم كف دستام گفتم اينم چشام كجاش شبيه چشم هاي گرگهاست
گفت: برو بابا ما خود مون اينكاره ايم دستاتو دادي جراحي پلاستيك
چشاتو هم لنز گذاشتي
گفتيم بابا عجب گرگ متمدني هستيم خودمون خبر نداشتيم
گفتم اصلا تو ميگي من چيكار كنم كه بفهمي شمبليله هستم نه گرگ
گفت ك شش بار بگو كشتم شپش شپش كش شش پارا
منم به جاي شش بار 68 بار گفتم
بعد گفت نچ
طبق اخبار واصله تو ديروز با كل عباس ماست فروش سلام عليك كردي
گفتم خوب آره
گفت د همين ديگه كل عباس يه دختر دم بخت داره
گفتم خوب منو سنه نه
قيافه متفكرانه اي به خودش گرفت و گفت تازه اين يكي از هزارانه
منم كه شاخام داشت يكي يكي در ميومد
گفتم تا حالا يه شمبليله 8 شاخ ديدي ؟
گفت نه؟
گفتم اينهاش ببين
يه كم اومد جلوتر تا بهتر منو ببينه
گفت ا سلام اين كه تويي
شمبليله عزيز
گفتم آره ديگه پس فكر كردي عمته
خلاصه فهميدم كه بعضي وقت ها ارتفاع هم روي قدرت تفكر پري هاي مهربون تاثير سوء ميزاره
البته نبايد از تبليغات استكبار نامرد شمبليله فروش هم غافل شد
بعد يه كم با پري مهربون چهار خونه بازي كرديم
تازه الان هم كه اينجا هستم هنوز كف دستم بوي گل ياس ميده
تازشم دلتون بسوزه روي شونه راستم سه تا فرشته نشسته
باز خوبه كه از بس هيكلم توپه و چار شونه هستم با كمبود جا مواجه نمي شوند.
نكته انحرافي
چرا اين اتوبوس جهانگردي ساليه دفعه از روي من بيچاره رد ميشه؟با اين مسافر هاي كچلش