يه كشف يزرگ در تخت جمشيد
ديروز با بچه ها رفتيم تخت جمشيد
هزارتا خوش گذشت
هم به من هم به بعضي هاي ديگه
يعني فكر كنم به همه
تقريبا همه بلاگرهاي شيرازي كه من مي شنا ختم تشريف داشتند
ديروز يه كشف خيلي مهم هم كردم
و اون موقعي بود كه داشتيم كاخ آپادانا رو نگاه مي كرديم
يه دفعه متوجه شدم كه من چقدر به عكاسي و فيلم برداري علاقه دارم
انگار فيلم برداري حلقه گم شده شخصيت من بوده
اصلا مي گفتم چرا اينقدر از بچگي دوست داشتم روي در و ديوار نقاشي بكشم
همش به خاطر اين بوده كه من به فيلم برداري و عكاسي علاقه مند بودم
حالا ميگيد چه ربطي داره نقاشي روي ديوار و عكاسي؟
آخه از بچگي همش تو فكر اين بودم كه يه نمايشگاه از آثار عكاسي ام درست كنم و نقاشي هاي روي ديوار هم به خاطر همين بوده.
يه بار هم يادمه برق گرفتم
پيش خودم فكر ميكردم اگر فيلم بردار بودم هيچ وقت اينجوري نميشد
تازه يه عالمه هم اطلاعات دارم در مورد عكاسي و فيلم برداري مثل: پلان از بالا و زوم.
تازه موقع عكاسي يك دو سه هم ميتونم بگم تازشم ميتونم بگم لطفا لبخند بزنيد.
خلاصه هميشه به اين آقاي پدر ميگفتم من عاشق فيلم برداري هستم
اونم ميگفت بچه بدو برو مشقاتو بنويس
اينجوريا شد كه نتونستم برم فيلم برداري بخونم
كلا فيلم برداري پرشتيژش از مهندسي برق خيلي هم بيشتره
تازه اگه فيلم برداري خونده بودم الان ميتونستم از خيلي صحنه هاي رومانتيكي كه بوسيله
باربد توي تخته جمشيد بوجود اومد
فيلم برداري كنم
تازه اگر فيلم برداري خونده بودم اسم وبلاگمو هم ميذاشتم «« ياوه هاي عاشقانه يك شمبليلهء پلان از بالا »»
البته از ديروز تصميم گرفتم كه برم يه دونه دوربين با يه دونه از اين لنز بزرگ ها بخرم
توي خيابون كه راه ميرم بياندازم گردنم
واسه اينكه نشون بدم چقدر به فيلم برداري و عكاسي علاقه دارم
اصلا به نظر من فيلم بردارها بهترين آدم هاي روي كره زمين هستند
تازشم
آبي هم با اين طرز فكر من موافقه
يعني در اصل اون اين علاقه رو در من بوجود آورد
خلاصه اينكه به نظر من هر شغلي داريد رو كنار بزاريد و بريد فيلم برداري و عكاسي بخونيد.
شاد باشيد و پلان بك