یاوه های عاشقانه یک من
تقديم به پسري كه بدون خداحافظي رفت
شب كه ياهومو باز كردم اردلان گفت وبلاگشو ببينم
وقتي اونجا خوندم ديدم كه تو به همين راحتي رفتي دبي تا از اونجا بري آمريكا
تا چند دقيقه قدرت حركت كردن از جامو نداشتم
اردلان خيلي داغون بود
وقتي دي سي كرد تا به من زنگ بزنه
نيم ساعت دوتايي فقط گريه كرديم
ميفهمي امير
اردلان فقط گريه ميكرد
بعد هم قطع كرد
البته يه چيزايي در مورد اينكه رفته بود پيش پدرت تا مطمئن بشه ميگفت اما اينقدر با بغض گفت
كه نفهميدم چي ميگفت
من نمي دونستم اونو دلداري بدم يا جوري گريه كنم كه اون صدامو نشنوه
هنوز برام غير قابل باوره كه رفتي به همين راحتي
اولين بار كه تو لابي هتل هما توي اولين ميتينگ وبلاگ نويسها ديدمت اصلا برام غير قابل باور بود كه يه روز اينقدر از رفتنت ناراحت بشم
چرا بدون خداحافظي رفتي
دلم ميخواد الان كنارم بودي و يه سير كتكت ميزدم
ميدوني چقدر دلمون واسه آره دادا ش گفتنات تنگ ميشه
ميدوني چقدر برا يواش غذا خوردنت دلمون تنگ ميشه
ميدوني كه ديگه نيستي تا باهات كل كل كنيم
ميدوني ديگه نيستي كه ما دو تا تو اون جمع از موسيقي صحبت كنيم و تو هم مثل هميشه بگي ما هنرمندها گوشامون حساسه
نيستي تا بگي كه متولد هيوستون آمريكا هستي
و ما تر تر بهت بخنديم
ديدي كه آخر اين محل تولدت كار دستمون داد
ديدي كه آخر از پيشمون رفتي
يادته هر وقت زنگ ميزدي خونه ميگفتي با داماد حاج آقا كار دارم
يادته همش بهت غر ميزديم كه بابا تو چه ليدري هستي
تو رو خدا برگرد
قول ميدم هر برنامه اي كه گذاشتي بيام
باور كن كه قول ميدم
يادته كه غذا كه ميخوردي 60 ساعت طولش ميدادي
يادته توي اماكن وقتي ميخواستي واسم نامه هتل بگيري وقتي يارو فهميد متولد آمريكا هستي نزديك بود نزديك بود دوتايي همونجا شب توي تيروي انتظامي بمونيم
آره داداش
خيلي دلم برات تنگ شده
اين كيبورده هم خيس حيس شده
ميدوني همش دعا ميكردم كارت نشه و ايران بموني
ولي الان ديگه اينجا نيستي
الان ديگه كسي نيست كه هر هفته برنامه بيرون رفتن بزاره
كسي نيست تا حسابي بهش گير بديم
يادته چقدر سر مسايل رمانتيكت اذيتت ميكرديم
يادته شلوار خريدنت تو بازار صفوي
يادته من و اردلان و سهيل اون پيتزايي كه تو ونك داديم خوردي
تو هم تعريف ميكردي ازش
امير چرا بدون خداحافظي رفتي
خيلي بزمجه اي
دلم ميخواد بودي و يه سير ميزدمت
بگو كه بر ميگردي
بگو كه نرفتي بموني واسه هميشه
امير ميدوني كه خيلي دوست دارم
ميدوني كه خيلي دوست داريم
ديگه نميتونم كيبوردو ببينم
وگرنه دلم ميخواست تا صبح باهات حرف بزنم.