یاوه های عاشقانه یک من
undefined undefined ماه undefined
قربون اين ياهو برم كه گفته تا يكشنبه هوا همينجوري بارونيه
اما حيف كه دختر حاج آقا راضي نشد بريم زير بارون توي تخت طاووس قدم بزنيم
هر چي بهش ميگم بابا توي بارون رفتن به كافي شاپ رئيس خيلي حال ميده
خوردن قهوه داغ بعدش هم قدم زدن زير بارون
اما همش ميگه
استغفرالله ...استغفرالله..
آخه يكي به من بگه چيكار كنم از دست اين دختر حاج آقا
شيطونه ميگه برم از طبقه سيزدهم بپرم پايينااااااا.