یاوه های عاشقانه یک من
امشب براي چندمين شب متوالي هستش كه شب مجبورم توي شركت بخوابم
اونم به طرز وحشتناكي جلوي شومينه
و همش هم از اين ميترسم كه صبح خواب بمونم و همكارهام بيايند و منو اونجوري وسط حال توي خواب ببينند
خلاصه تا صبح همش كابوس مي بينم
كه ملت اومدند بالاي سرم دارند از من ميخندند
اصلا نگفتم واسه چي مجبورم كه شب بمونم !
آخه ميدونيد از الان دارم واسه آينده تمرين ميكنم
يعني يه جورايي دارم خودمو آماده ميكنم
واسه زندگي مشترك
به هر حال هر چقدر هم كه توي خونه قدرتمند باشم بالاخره پيش مياد ديگه آدمو از خونه گرسنه و تشنه بياندازند بيرون
به قوليك من شمبليله نشان كه خودم باشم به اين ميگن احترام گذاشتن به خواسته هاي زنان نوين جامعه ايران
خلاصه
از الان دارم روي زمين گرسنه سر به بالين گذاشتن رو تمرين ميكنم
فقط به خاطر تساوي حقوق زن ومرد
يه وقت فكر نكنيد دارم مسخره ميكنم
از وقتي شب ها شركت ميمونم احساسات فمينيستي ام فوران ميكنه.
.................................

در مورد 16 اسفند بگم كه دوستاني كه تهران هستند و ميخواهند با قرار وبلاگي با ساير دوستان بروند
لطفا به احسان كيانفر عزيز خبر بدهند چون براي گرفتن مجوز دانستن تعداد الزامي است و همينطور براي زمان دقيق و مكان با احسان هماهنگ كنند
به اميد اينكه بتونيم لبخند رو بر لب كودكان معصوم بنشونيم
و به اميد اينكه اين حركت ها ادامه داشته باشه.