عشق نافرجام
آخه يكي نيست بگه مگه دختر كل عباس كله پز چيش از بقيه دخترها كمتره
اصلا مگه من قراره با باباش ازدواج كنم
اصلا چرا پدر بنده بايد نظرشون منفي باشه
مگه ايشون ميخوان زن بگيرند
حالا دختره يه كم موهاش ريخته كه چيز مهمي نيست مهم عشقه
اما نمي دونم چرا مادر خانمي اين همه روي اين مسئله تاكيد دارند
اصلا اين چيزا كه مهم نيستش
مهم عشقه كه احتمالا بعد از ازدواج بوجود مياد
يكي نيست به اين خواهرم بگه اگر يكي دندون مصنوعي داشت نبايد ازدواج كنه
اصلا دندون مصنوعي چه ربطي به زندگي مشترك داره
تازه به نظرم دخترها با دندون مصنوعي خوشگل ترند
مخصوصا اگه طلا هم باشه
من آخر نفهميدم من قراره ازدواج كنم يا خانواده ام
اصلا يكي نيست بهشون بگه كه بابا من زن قد كوتاه چاق دوست دارم
تازه كي گفته يك متر و سي سانتي متر كوتاهه
تازه خوبيش اينه كه يه بچه هم داره
آدم اينجوري چند سال جلوتره
بالاخره كه بايد بچه دار بشيم حالا اينو از اول داريم
اما كيه كه حرفهاي منو بفهمه
خيلي غمگينم كه خواستگاري ديشبم به سر انجام نرسيد
ظاهرا به اين زودي ها از ازدواج و شام و شيريني و اين حرفها خبري نيست
شما هم كه الكي شكمتون رو صابون زديد بهتره زودتر بريد صابونهارو بشوييد
چون خانواده من شديدا با ازدواجم با دختر كل عباس كله پز مخالفت كردند.
من هم احتمالا يا از طبقه سيزدهم ميپرم پايين يا اينكه دنبال يكي ديگه ميگردم
شايد هم تصميم گرفتم مجرد بمونم اصلا
حالا كه اينجوري شد من قصد ازدواج ندارم ميخوام ادامه تحصيل بدم.