یاوه های عاشقانه یک من
اومد به طرفم
بهش گفتم مگه نشنيدي كه ميگن هر نوع رابطه با تو نجس است
باز اومد جلوتر
خواستم فرار كنم
اما...
رسيد كنارم
شروع كرد به ليس زدن پاهام
بهش گفتم مگه تو نماز جمعه اروميه رو گوش ندادي الانه كه به كارهاي بي ناموسي محكوم بشيم
اما اون باز داشت پاهامو ليس ميزد
به چشم هاش نگاه كردم
سرشار از دوستي بود
بعد شروع كرد به گاز گرفتن آروم پاهام
پيش خودم گفتم خدا به كسي كه تو عاشقش ميشي رحم كنه
بعد هم خودشو روي زمين مي انداخت و دمشو تكون مي داد
سگ به اون بزرگي خجالت هم نميكشيد
آخر سر ديگه پيش خودم گفتم يك من چقدر ميتونه سنگدل باشه
واسش يه دونه پاي مرغ انداختم تا بخوره
بعدش ديگه حسابي عاشقم شد و پريد توي بغلم
و من هم نوازشش مي كردم
ولي باور كنيد دندوناشو كه ديدم گفتم واي به روزي كه توي اين عشق شكست بخوره
و همون لحظه فهميدم كه هيچ چيز توي دنيا بدتر از عشق سگي وجود نداره.
حالا بماند كه چقدر از اين مي ترسيدم كه سگه گرگ باشه.
........................................................
نه هر كه بصورت نيكوست سيرت زيبا در اوست كار به اندرونست نه به پوست.