یاوه های عاشقانه یک من
چگونه بدون دختر حاج آقا توي ابرها سير كنيم
بايد يه كم مه بسازم
يه كم ابر
تا برم وسط شون
يه كم برم توي ابرها
البته مشكل اينجاست كه دختر حاج آقا ديگه نيستش
اما اشكالي نداره
اختراع مولود احتياجه
بايد يه جور ديگه ابر درست كنم
واسه همين شير آب گرم رو باز ميكنم
و آب با فشار توي وان ميريزه
همه جارو بخار ميگيره
حتي چند سانتي متري خودمو نمي بينم
توي وان ولو ميشم
يه جورايي احساس بي وزني لذت بخشي داره
از كشفي كه كردم بسيار راضي هستم
چگونه بدون دختر حاج آقا توي ابرها سير كنيم
كم هزينه
هم در وقت هم در پول وهم در انديشه
از خوشحالي شروع مي كنم به آواز خوندن
گرم و زنده بر شنهاي تابستان زندگي را بدرود خواهم گفت
تا قاصد ميليون ها لبخند گردم
تابستان مرا در بر خواهد گرفت و دريا دلش را خواهد گشود
آخر سر هم وقتي به داداش كوچيكه ميگم لطفا اون پيرهن ابيه منو بيار
واسم كتاب تئوري موسيقي پرويز منصوري رو مياره و ميگه توي وان سل هاتو فالش ميخوندي
حالا من اينجا موندم و نمي دانم سل هايم را اصلاح كنم يا اينكه چون ارشميدس لخت بيرون بيايم
البته فكرهاي بي ناموسي نفرماييد شلواري پوشيده ام.
....................................
چقدر خوبه يكي باشه واسه آدم دعا كنه
اونم يه آدم خيلي خيلي مهربون
......................................
در مورد 16اسفند بگم طبق آخرين هماهنگي ها قرار شده بچه ها ساعت 4 بعد از ظهر در موسسه تلاش (شيراز اكبر آباد انتهاي خيابان تلاش)حاظر شوند
همينطور براي دوستاني كه تهران هستند :آقاي حلت مسئول گروه موفقيت در مورد اين حركت قول همكاري داده اند كه اميدوارم مسمر ثمر باشد(با تشكر از اسطوره)
و همينطور يه تشكر مخصوص از آقاي نادر بكتاش و خورشيد خانوم به خاطر كمكي كه در راه فراگير شدن طرح انجام دادند
و هزار تا تشكر از همه دوستاي خوبي كه به هر طريق ممكن در اين راه كمك كردند و خواهند كرد.
همتون رو دوست دارم و مي بوسم.

..................................
نقد كتابي كه در كشوي ميزم هست و هنوز نخواندمش از مجله گلستان(با تشكر از ليلاي ليلي، راستي تولدش است)