یاوه های عاشقانه یک من
راز من
مي دانيد رازم را بايد با كسي ميگفتم
از گوشه اتاق به خودم زل ميزنم
چيزهاي بسياري است كه شايد اكنون بهترين زمان براي بازگو كردنشان باشد
پيشتر خواستم بگويم
اما طلسم خواب هاي چوبينم رخصت نداد
زودتر خواستم فرياد بزنم
اما حنجره ام خاموش ماند
مي دانيد رازم را بايد با كسي ميگفتم
از گوشه اتاق به خودم زل ميزنم
مي دانم كه در باورتان نمي گنجد، اگر از چيزهايي كه ميدانم سخن برانم.
و آن اينست
كه من موجودي فضايي هستم از سياره اورانوس
و در ساعت 63 كيهاني زمين را ترك خواهم كرد
ديگر بر نخواهم گشت
ميدانيد 48 سال كيهاني به زمين تبعيد شده بودم
تا براي مجازاتم شيوه زندگي انسان ها را ببينم
اينكه به هم ظلم ميكردند
اينكه يكديگر را ميكشتند
اينكه به پست ترين شيوه در كهكشان عمرشان را سپري ميكردند
ولي تمام شد
مدت مجازاتم تمام شد
و خوشحالم كه ديگر شما را نمي بينم
اما ميدانيد
فقط به يك چيز شما انسان ها حسوديم مي شود
چون در هيچ كجاي ديگر در كهكشان وجود ندارد
و آن عشق است.
..........................................
تا 16 اسفند 1 روز ديگر مانده است
لطفا اندكي به اين بيانديشيد كه نقش هر كدام از ما در كمك به هم نوع ( در وحله اول هموطن) چيست؟
فقط اندكي بيانديشيد.

..........................................
اين سايت هم به مناسبت روز جهاني زن