یاوه های عاشقانه یک من
با ادب ترين روز سال
صبح كه از خواب بيدار ميشم تصميم ميگيرم به خاطر اينكه امروز اولين روز سال جديد است خيلي خيلي با ادب باشم
البته يه كم بيشتر از خيلي خيلي.
صبح وقتي سر ميز صبحانه به آقاي پدر به جاي سلام ميگم
بنام خدا احتراما اينجانب كريستف كلمب در اين صبح دلنشين بهاري سلام عرض مينمايم
چپ چپ نگام ميكنه و ميگه خدا به خير بگذرونه سالي كه نكوست از صبح اولين روزش پيداست انگاري تو باز موقع بيدار شدن سرت خورده به ميز.
در حالي كه سعي ميكنم لبخند مليحي بر لب داشته باشم شروع به تناول اطعمه صبحگاهي مينمايم.
بعد از صبحانه يادم مياد كه قراره نسيم رو ساعت ده سر گيشا ببينم
براي همين هم تصميم ميگيرم تا سريع تاكسي بگيرم تا حداقل ايندفعه رو دير نرسم
موقع تاكسي گرفتن به خاطر اينكه نهايت ادب رو بكار برده باشم به جاي اينكه بگم سر گيشا ميگم
بنام خدا باعرض سلام و تهنيت به مناسبت فرارسيدن سال نو اينجانب كريستف كلمب قصد دارم به مقصد سر گيشا عازم شوم آيا مسير شما از آن طرف ميباشد يا نه پيشاپيش از همكاري شما سپاسگذارم.
اما نمي دونم چرا هيچ تاكسي منو سوار نميكنه همشون مي ايستند اما قبل از اينكه كلمه چهارم و پنجم رو بگن پارو ميزارند روي گاز و ميروند
احتمالا راننده تاكسي ها عادت ندارند كسي خيلي مودب مسير بهشون بگه
اما هيچكدام از اينها باعث نميشه كه من دست از با ادب بودن خودم بردارم
مجبورم پياده راهي شوم
وقتي كه طبق معمول دير ميرسم
نسيم ميگه :ديگه كم كم داشتم ميرفتم
در حالي كه سعي ميكنم لبخندي بزنم ميگم
بنام خدا با عرض ادب و احترام خدمت جنابعالي بايد به عرض برسانم كه علت تاخير اينجانب به هيچ عنوان به عدم برنامه ريزي صحيح اينجانب جهت قرار امروزمان مربوط نمي گردد بلكه با نهايت تاسف ريشه در برخورد نا مطلوب رانندگان تاكسي با مسافران با ادب دارد
نسيم در حالي كه دهنش از تعجب باز مونده ميگه باز تو يه چيزيت شد.
در حالي كه لبخند ميزنم ميگم
سركار عليه نسيم خانوم بايد در اينجا به استحضار برسانم كه در صورت امكان اجازه دهيد اينجانب كريستف كلمب به مناسبت فرا رسيدن سال نو و همينطور آغاز بهار به طريق معروف و عادت مالوف لبانم را بر گونه هاي جنابعالي گذاشته و اندكي از بوسه هاي خود را به مناسبت اين نوروز باستاني به جنابعالي تقديم نمايم پيشاپيش از همكاري شما سپاسگذارم.
اما هنوز حرفم تموم نشده كه نسيم سوار ماشينش ميشه و ميگه انگاري واقعا حالت خوب نيست
و قبل از اينكه من بگم
با عرض احترامات فائقه بدينويسيله به اطلاع ميرساند كه من حالم خوب است و ....
نسيم ماشين رو روشن كرده و يواش يواش دور ميشه.
پيشم خودم ميگم عجبا نميشه يه كم با ادب تر از معمول بود
موقع برگشتن وقتي به خونه ميرسم صداي ميهمان هارو ميشنوم و احتمالا امسال هم مثل هميشه چند تا قوم خويش جديد پيدا كرديم
وقتي وارد پذيرايي ميشم
با صداي بلند ميگم
حضار محترم
آقايان و خانوم ها
خدمت آندسته از اقوام و خويشان كه جديد هستند و يا اينكه از پارسال عيد تا امسال موفق به زيارت اينجانب نشده اند
براي جلوگيري از پرسش هاي مكررشان و همينطور كساني كه به دنبال موضوعي جهت صحبت كردن هستند عرض كنم
اينجانب كريستف كلمب
درسهايم تمام شده
فقط پروژه ام مانده
كار و بار بد نيست
علاقه مندي هايم شنا
مطالعه
سينما و بيرون رفتن با معشوقه ام است
حداقل تا يكسال و اندي ديگر قصد ازدواج ندارم
و همينطور هم از سياست بيزارم
حاضر نيستم با كسي روبوسي عيد كنم چون شديدا صورت هاي همه تان خشن است
نقطه تمام.

و گوشه اي از سالن مي نشينم
اما وقتي ميبينم پسر خاله و دختر دايي هايم در گوشه اي از سالن نشسته اند و به طرز بي ادبانه اي مشغول خنده و شادي هستند
تصميم ميگيرم كه امروز را اندكي بي ادب تر باشم و با ادبي را به روز ديگر موكول ميكنم
به پيش آنها ميروم و من هم همرايشان ميكنم.
شاد باشيد و بهاري.
..................................
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد
معاشران گره از زلف يار باز كنيد ........... شبى خوشست بدين قصه اش دراز كنيد

1 Comments:
Blogger mehrnaz said...
emroz sobh bade khandane veblage jenabe alidar hali ke labkhande malihe bar lab dashtambe hazrate eshgh farmodam ke ghabl az bargashtan be kolbeye darvesheyetanyek basteye gharch be hamrahe felfel dolmeye kharidari konid ta enjanem emroz kesh loghmeye harchand na ghabeltadarok bebenam
hazrate eshgh ba goftane chand chashme modavem kolbera tark nemodand va bad az chanden saatba yek khandeye maleh tashref farma shodand
ama..........
zanjan ba dedane dastane toheye hamsar kami tanha kami delkhor shodand va faryadddddd keshedand emroz ra koko meyl mefarmayed ta yad begired dar shahr dareye zan janbayad vafadar mand hazrate eshgh ke havara kami pas yaftandbashneye paposheshan ra bala keshede va raheye maghazeye ahmad agha shodand
va man nez shad az taser sokhanranishoma bar goftare khesh mandam amadam chand tashakore khoshko khali nesaretan konam ke emroz ra kamimoadam bodam