كمي عاشقانه
ميگفتم زندگي چيست جز نان ، عشق و آزادي
اما حال ميگويم
زندگي چيست جز عشق، عشق و عشق
زيرا با نان نمي توان به عشق رسيد
اما به گمانم با عشق بشود به همه چيز رسيد
حتي آزادي
ميداني
به گمانم كه بداني مهربان
يعني بشنوي
صداي باران را ميگويم
كه طراوت ميبخشد به زمين
چونان كه تو به من بخشيدي
با نگاهت
هنگامي كه در آغوشم بودي
مي داني
به گمانم كه بداني
كه خدا چه مهربان است
كاش بودي
اينجا
درست همين جا ، كنار من
ميداني
نيستي ولي مي بينمت
از نزديكترين فاصله ذهنم
و بويت كه همه جارا پر كرده
كه همه ميگويند بوي بهار است
كز نسيمت بوي جوي موليان آيد همي
ميترسم
از باد
از خاكستري
از برف
ميخوانم
هر آنكسي كه در اين حلقه نيست زنده به عشق
بر او نمرده به فتواي من نماز كنيد
همه جا صداي باران است
و با تو اي مهربان
به پيش حافظ مي روم .
.....................................
از اونجايي كه اينروزها داره همه چيز از نوع چهل تاييش پيدا ميشه
من الجمله
چهل چراغ ،
چهل قصه ،
چهل حديث ورزشي ،
چهل اختران
چهل حديث براي جوانان ،
چهل زينه قندهار،
چهل گوارا( همان چه گواراي خودمان)
جديدا هم
چهل كلاغ
اميدوارم به زودي شاهد چهل شمبليله ، چهل دخترون، چهل چهلون و ساير چهل ها هم باشيم