یاوه های عاشقانه یک من
ديشب به شركت در يك عدد مراسم آبغوره گيرون مفتخر گشتيم.
آخ كه عجب دونه هاي غوره بزرگي بود
مردم بس كه غوره با نمك خوردم
ولي يه چيزي برام جالب بود اونم سبيل هاي آقاي آبغوره گير بود كه به نظرم يه چند تاييش افتاد توي آبغوره ها
حالا خوبه بهشون نمك زديم تا ضد عفوني بشه
بيچاره كسي كه سالاد سبيل بخوره.

مي بخشيد ميشه بگيد ساعت چنده ؟
عمق چشمان شيرينت را دوست دارم
كاش بودي.
آقا چقدر باحاله كه اخيرا لباس هاي لينن مد شده اينجوري ديگه آدم
لازم نيست پيرهن و شلوارشو اطو كنه حتي اگه لينن نباشه
كاش ميشد يه كم هم جوراب بد بو و ريش بلند و موهاي ژولي پولي مد ميشد
خداييش اينجوري روزي يك ساعت بيشتر وقت داشتم واسه اينكه به كارام برسم
اميدوارم كه مد بشه.
.................................
آه ماتيلدا.......
راستي كسي در مورد con te partiro بوچلي نظري نداره همين كه موسيقي وبلاگمه.
آه عزيزم آن سيب سرخي را كه در ديدار نخست با عشق به من دادي هرگز فراموش نميكنم
آخر تو بگو عزيزترينم
كدام احمقي مزه سيب كرم دار را فراموش ميكند
و اينگونه بود كه زان پس هميشه من ميوه ميخريدم .
..................................
آقا كم كم دارم از دوري ماتيلدا مريض ميشم كم مونده از طبقه سيزدهم بپرم پايين
لطفا هر كسي ماتيلدارو ديد اينارو بهش بگه
.....................................
سيب زميني هم كه رفت
من وبلاگشو از اون موقع هايي كه با ندا مينوشت ميخوندم
خيلي طرز نوشتن شو دوست داشتم اگر چه يه كم سياه بود
اولين باري كه رفت اكبر سردوزامي نوشت:

ما، يعني ما كه نه، من و اكبر فقط اومديم اين جا يه دُمي براي سيب زميني تكون بديم و بريم. سيب زميني كه قشنگ اومد، به همه گوزيد و ولي بازم دلش وا نشد و رفت. اما يه جوري رفت كه ما گربه‌ها هيچ وقت يادمون نره. خدا حافظي يعني اين كه سيب زميني نوشت و رفت:

لب دريا ، نسيم و آب و آهنگ
شكسته ناله هاي موج بر سنگ
مگر دريادلي داند كه ما را
چه توفان هاست در اين سينه تنگ
جمله حكيمانه:خداحــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــافظ.
اما اينبار كه رفت نوشت
" به نام هيچکس "

اين هم آخر و عاقبت ما , تمام شد به همين سادگی

از سيب زمينی بهتران گفته اند

" هميشه قبل از آنکه فکرش را بکنی فرا ميرسد "

به گمانم بزرگترين دليل تمام اين خرابی ها همين باشه

چه بهتر که خودت تمومش کنی

: تاريخ وفات

روزی از روزهای زهرآگين تابستان 1382

كاش كه دوباره بعد از يه دوره كوتاه اين گردالوي قلمبه باز شروع كنه به نوشتن.



من و دختر حاج آقا هم از اين رژه ها رفتيم اما توي حياط خونه حاج آقا اينا
اينم عكساش واسه اينكه يه وقت نگيد دروغ ميگم.
چگونه بر روي ديوار شعار بنويسيم
يكي از مزيت هاي كوچه محل سكونت ما اينه كه هر روز صبح كه آدم ميخواد
بره سر كار روي ديوار شعارهاي جديد مي بينه
يعني يه عده شب ها بر عليه جمهوري اسلامي شعار مينويسند
و فردا بر و بچه هاي انصار شعار ها رو خط مي زنند يا اديت ميكنند
و من هم هر روز صبح اين شعار ها رو تجزيه و تحليل ميكنم
مثلا انصار نوشته بودند: واي اگر خامنه اي حكم جهادم دهد
و مخالفين حكم جهاد رو خط زده بودند و نوشته بودند " نون خوشك" كه احتمالا منظورشان همان نان خشك بوده
يا بر و بچه هاي انصار نوشته بودند :"مرگبر مذدور جيره خوار آمريكايي"
و يه آدم با حال زيرش نوشته بود :"جاي چاقو كشي بهتره بريد دو كلاس اكابر بخونيد"
يه جاي ديگه نوشته بودند:"ملت ملت بيدار شويد كه آخوند ملت را گا *..د
كه توسط بر و بچه هاي انصار تبديل شده بود ملت ملت بيدار شويد كه آمريكا در كمين است
يه جاهايي هم شديدا به فحاشي گراييده بود تا جايي كه نوشته بودند مرگ بر منافق آن هم از نوع حرام زاده اش
يه جاهايي هم زير شعار هاي انصار فقط يك كلمه نوشته بودند ميره حالا به كجا خدا ميداند !
بعضي وقت ها هم واقعا طرفين تنبل بازي در مي آورند
مثلا اول نوشتند مرگ بر جمهوري اسلامي
بعد مرگ بر را خط زدند و نوشتند درود بر
و باز درود را خط زدند و نوشتند مرگ بر
و اين سيكل چند روز است كه ادامه دارد
خلاصه مغز نخودي بودن هر دو طرف هر روز صبح باعث انبساط خاطرمان ميگردد.

يه عالمه روزه كه اينجا ننوشتم
آخه همسرم منو تو پستو زنداني كرده بود
توي اين چند روز خوراكم فقط نون بود و بوس
ولي عجب خوراكي بود
تازه شكنجه ام مي شدم اونم با آغوش گرم و دستان لطيف همسرم
دختر حاج آقاست ديگه چه ميشه كرد.
راستي كسي پارچه كتان مشكي جنس فرد اعلا با قيمت ارزون سراغ نداره آخه ميخوام واسه
هديه والنتاين بدم به دختر حاج آقا
گفتيم حالا بخريم .شايد موقع والنتاين گرون بشه.
به آب خرابات غسلم دهيد
پس آنگاه بر دوش مستم نهيد
مريزيد بر گور من جز شراب
مياريد در ماتمم جز رباب
من بی تقصیرم خانمم گفته اگه وبلاگ نوشتی میرم خونه بابام اینا
منم چون اصلا زن ذلیل نیستم گفتم چشم