یاوه های عاشقانه یک من
مي خوام حالشو بگيرم
ميخوام روشو كم كنم مرتيكه بي پدر و مادر رو
ديگه نمي وام به حرفهاش گوش كنم
دگه هر چي بين ما بود تموم شد
از امروز شدم دشمن شماره يكش
گرچه اون هم هميشه با من خوب نبوده و همش برام دردسر درست ميكرده
يه نشونه هم گذاشتم كه هيچ وقت اين دشمني و جنگ رو فراموش نكنم
ميخوام بهش نشون بدم كه اگه اراده كنم ميتونم روشو كم كنم
براي همين هم من از همينجا با شيطان وجودم اعلام جنگ ميكنم
ميدونم كه سخته و ممكنه بعنوان فرشته وجودم گولشو بخورم اما سعي خودم رو ميكنم
نشونه اش هم ناخن هاي انگشتم
پس شروع ميكنم از امروز اعوذ بالله من الشيطان الرجيم