یاوه های عاشقانه یک من
يك ماجراي واقعي
ساعت ده صبح
يك عدد وانت نيسان ميزنه به يه دونه ماكسيماي مشكي
راننده وانت مقصره
مردمي كه بعنوان كارشناس دور ماشين ها جمع شدند خسارت وارده به ماكسيمارو 8 ميليون تومان اعلام ميكنند
افسر راهنمايي و رانندگي مي آيد و راننده وانت را مقصر ميداند
صاحب ماكسيما كه پيرمردي حدودا 60 ساله است او به
راننده وانت ميگويد كه اگر برود روي سقف ماشينش و 5 بار داد بزند كه "آهاي ملت من دو تا گاو داشتم و فروختم آمدم شهر واين نيسان را خريدم"
از او خسارت نميگيرد
راننده نيسان به روي سقف ماشين خود مي رود و از صميم قلب 7 بار به جاي 5 بار فرياد ميزند كه آهاي ملت من دو تا گاوم را فروخته ام و اين نيسان را خريده ام
مردم همگي به اين صحنه مي خندند
آخر سر راننده ماكسيما در حالي كه سوار ماشين خود ميشود رو به مردمي كه جمع شده اند ميگويد اين براي من پول تو جيبي است اين ماشين را با 10 ميليون ضرر ميفروشم و فردا يك عدد صفر ميخرم و سوار ماشين شد و رفت.
نتيجه گيريش باشد به عهده خودتان.
زمان 9 شهريور 1382 مكان خيابان ارم شيراز.