یاوه های عاشقانه یک من
هاهاهاهاهاها .....منو گاز نگير لا مصب

3 متر اول رو كه طي كردم هنوز باورم نميشد
3 متر دوم رو كه پشت سر گذاشتم دلم بد جوري به حال خودم سوخت
3 متر سوم كه تموم شد اشك توي چشام جمع شده بود
3 متر چهارم رو كه طي كردم گفتم خدا يعني ديگه ماتيلدا رو نمي بينم
3 متر پنجم كه تموم شد ياد كلاس معارف افتادم
3 متر ششم رو كه طي كردم يادم اومد كه خودنويسم دسته احمدكه
3 متر هفتم كه تموم شد رسيدم به 3 متر هشتم
3 متر هشتم رو كه طي كردم گفتم حالا جواب نكير ومنكر رو چي بدم
3 متر نهم كه تموم شد گفتم واي چه بد كه من از گرما خوشم نمياد
3 متر دهم كه داشت تموم ميشد خودم رو براي برخورد به كف دره 30 متري آماده كرده بودم ، پيش خودم گفتم خدا كنه حداقل روي اون سنگ نوك تيز فرود نيام
اما مي دونيد اين خيلي خوبه كه آدم يه دفعه بيدار بشه و ببينه فقط از روي تخت افتاده روي زمين نه از يك پرتگاه 30 متري.