یاوه های عاشقانه یک من
تو هم با من نبودي مثل من با من و حتي مثل تن با من
تو هم با من نبودي آنكه مي پنداشتم بايد هوا باشد
و يا حتي گمان ميكردم اين تو بايد از خيل خبر چينان جدا باشد
...
ساده دل بودم كه ميپنداشتم دستان نا اهل تو بايد مثل هر عاشق رها باشد
ـ كات
ـآقا اگه يه بار ديگه رفتيم و وسط كار به دليل اينكه توي دوربين نگاه ميكني و ميخندي كات دادم از سر صحنه مي اندازمت بيرون.مثلا قراره وسطش گريه كني.
3-2-1 نور صدا دوربين ،حركت.