یاوه های عاشقانه یک من
یکی از بد ترین دوران حیاتم رو دارم پشت سر میزارم
و یکی از بدترین دوران اتاق پذیرائیم رو.
توی این دود و دم پاتخت بعد از دو هفته یه جورایی شدیم معتاد اجباری ،یعنی دودش توفیق اجباریه.
اون خانم ملنگه هم که کارمون رو راه نمی اندازه بریم آخه یکی نیست بهش بگه بابا 10 میلیون دلار که پولی نیست
تازه تر اینکه این هندی ها هم مارو  ال کردن یه چیزی تو مایه های اوضوی ال.
خدا خودش به خیر بگذرونه.