یاوه های عاشقانه یک من
به بابام میگم دیگه واسه زن گرفتن نیازی به اجازه تو نیست از اصغر آقای قصاب سر کوچه اجازه میگیرم
-میگه یعنی چی مگه میشه؟
میگم آره وقتی دولت باید واسه بستن قرار دادهای خارجی اش از مجلس اجازه بگیره پس من هم میتونم واسه زن گرفتن از اصغر آقا قصاب اجازه بگیرم.