یاوه های عاشقانه یک من
هفته آخر
یه هفته آخر رو برگشتیم چانگجو
برای تحویل دستگاهها
شب اولش رفتیم یه برنامه شو چینی از اینایی که همه کار توش انجام میدن
رقص سنتی تاتر و شعبده بازی
عالی بود نیست که ما هم ندید بدید بودیم
اونها هم خیلی ما رو تحویل گرفتن
از همه جالبتر اونی بود که با اره جینگل بلز میزد
از فرداش تحویل دستگاه
هر روز کارخونه تا 10 شب
این دفعه جای اینکه هوم سیک بشم داشتم جونگوا سیک میشدم
دلم نمیخواست برگردم
یه شبش هم دستگاه آتیش گرفت
شانس آوردیم توی چین اتفاق افتاد
ایراد رو بر طرف کردیم
یه شب مونده به برگشت ترکوندم
کیف پولم گم شد تو تاکسی
چرم مشهد بود میدون ونک خریده بودن
با اماریت برگشتیم دبی
از طیران الخلیج خیلی بهتر بود
وقتی وارد ایران شدیم
ولش کن
اینجا همینجوریه
گفتن نداره
حالا من موندم اینجا و امتحانی که دارم و کارای تز
شرشو بکنم این ترم یه نفس راحت بکشم
برم که الان ملتی که جلوی استخر ایستادن فحشم میدن
این اعتیادیه که اونجا بهش مبتلا شدم
اما هر چی فکر میکنم میبینم مردم ما 3000 سال دیگه هم مثل چینی ها نمیرن سونا.
زای جیان
1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
کنسرت گروه کرال
صمات

www.samat.ir

بیست و چهارم و بیست و پنجم آبانماه 1386 / ساعت 19
شيراز / تالار فرهنگي هنري حافظ